هرچند صاحبان کشورهای مدعی دیپلماسی در تعریف آن میگویند دیپلماسی، مدیریت یک روش غیر خشونت آمیز با هدف دستیابی به منافع، ارزشها و ارتقاء موقعیت سیاسی و اقتصادی یک کشور است، اما نظریه پردازهایی، چون جوزف نای که از جمله تئوریسینهای جنگ نرم و دیپلماسی عمومی آمریکاست، آب پاکی روی دیپلماسی این کشور ریخته و بر این باور هستند که قدرت آمریکا به شدت با چالش مواجه شده، بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، آغاز سقوط آمریکا بوده است و همانطور که «شورای اطلاعات ملی» پیشبینی کرده در سال ۲۰۲۵ ایالات متحده به عنوان یک قدرت باقی میماند، اما سلطه آمریکا از بین خواهد رفت.
رؤسای جمهور آمریکا در طول سالهای پس از غارت این قاره و تبدیل شدن به هژمون بعد از جنگ جهانی دوم، با روشهای "دیپلماسی اجبار" "دیپلماسی قهر آمیز" و "تحریم" که در جعبه ابزار سیاست خارجی آمریکا وسیله دم دستی هستند، کار خود را پیش بردهاند. جو بایدن در اظهارات خود در هفتاد و هفتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۱ برگزار شده بود، شش بار از واژه دیپلماسی استفاده کرده و در این رابطه مدعی میشود "ما یک دیپلماسی بی وقفه را آغاز کرده و از طریق دیپلماسی برای حل مسالمت آمیز درگیریها تلاش خواهیم کرد... من همچنان بر این باورم که دیپلماسی بهترین راه برای دست یافتن به این نتیجه است. پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای یکی از بزرگترین دستاوردهای این نهاد است. ما نمیتوانیم اجازه دهیم جهان به عقب برگردد و نمیتوانیم فرسایش حقوق بشر را نادیده بگیریم"
دیپلماسی آمریکا پس از طوفان الاقصی به صورت حمایت صد در صدی از رژیم جعلی اسرائیل نمود داشته است. آمریکاییها برای نشان دادن نقش فعال خود در این زمینه، اقداماتی عملیاتی را صورت دادهاند که نتیجه بخش نبوده به همین منظور به دنبال راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک برای ایفای نقش بیشتری بودهاند و تمرکز خود را بر روی چند مسئله نشان دادهاند. در همین زمینه کارشناسان موسسه خاورمیانه دیدگاههای خود را نسبت به دیپلماسی آمریکا در جنگ اسرائیل و حماس در بخشهای مختلفی ذکر کردهاند. این موسسه یکی از اندیشکدههایی است که در واشنگتن دی سی واقع بوده و هدف خود را افزایش دانش در مورد غرب آسیا در بین شهروندان ایالت متحده و افزایش فهم مشترک بین مردم این دو منطقه عنوان کرده است.
استراتژی ابتکاری "روزِ بعد"
پس از ارائه راهکار خلع سلاح حماس و در نهایت کوچ دادن مردم غزه به مصر، گزاره دیگری برای پایان دادن به موجودیت فلسطینیها با پیادهسازی طرح اسلو ۲ مطرح شد که پازل بعدی آن اختصاص به برنامهریزی برای پس از پایان جنگ داشت. مارا رودمن به عنوان مشاور ارشد در مرکز پیشرفت آمریکایی و موسسه خاورمیانه، استراتژی دیپلماتیک آمریکا را شامل برنامه ریزی برای "روزِ بعد" و روز پس از پایان کارزار اسرائیل عنوان میکند. وی و جینا ابروکرومبی رئیس شورای سیاست خاورمیانه و عضو ارشد غیر مقیم شورای آتلانتیک، کارشناس دیگر این موسسه، راه حل دو دولتی را برای استراتژی "روزِ بعد" در نظر دارند. تنها راه حلی که در این استراتژی دیده میشود، پایان دادن به موجودیت فلسطینیها بوده و با اجرای این طرح به تصور آمریکا، رژیم صهیونیستی میتواند بر کل این سرزمین تسلط پیدا کند.
یک ائتلاف فراگیر و دیپلماسی دوجانبه
آمریکاییها با طرح این مسئله به دنبال مستحکم کردن ائتلاف خود و رژیم صهیونیستی با برخی از کشورهای عرب منطقه هستند با این هدف که بیشترین سود و کمترین هزینه را در برداشته باشد. جاناتان ام وینر، محقق غیر مقیم در موسسه خاورمیانه و فرستاده ویژه آمریکا در امور لیبی با این مقدمه که "در بحبوحه تلاشها برای جلوگیری از گسترش دامنه جنگ برای ایجاد یک نیروی ثبات منطقهای احتمالی آماده شوید"، مینویسد: «بدون هیچ نامزد دیگری برای تامین امنیت غزه، یک راه حل موقت، شکل دادن به نیروی ثبات منطقهای و عمدتا عربی است که به عنوان پلی دربازه زمانی که کنترل حماس براین منطقه از بین رفته، عمل کند. ترکیه یک کاندیدای اصلی برای یافتن نقش مهم در رهبری چنین نیروهای چند ملیتی خواهد بود البته با حمایت کشورهای عربی و احتمالا تکمیل این طرح توسط سربازان کشورهای مسلمان از کشورهای دیگر. مصر لزوما باید این ایده را بپذیرد و منابع خود را حداقل برای کمک به آن بکار گیرد. منابع طبیعی عمدتا توسط کشورهای عربی خلیج فارس تامین میشود. رسیدن به این هدف مستلزم دیپلماسی دوجانبه با همه کشورهای عربی مربوطه با نهادهای منطقهای از جمله اتحادیه افریقا واتحادیه عرب، حمایت و مجوز گسترده سازمان ملل وهمچنین توافق تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیل است.»
دیپلماسی آرام
دیپلماسی آرام در مقابل دیپلماسی اعتراضی است که یکی از انواع دیپلماسی میباشد. در تعریف آن میگویند دیپلماسی که مبتنی بر روابط دوستانه و تاریخی با قدرتهای بزرگ بوده و به طور سنتی توسط دیپلماتهای حرفهای اعمال میشود. در این راستا آمریکاییها به دنبال افزایش و توسعه تنش در منطقه نیستند. عدم واکنش به حملات شرق سوریه و عراق نیز موید این مطلب است.
رابرت اس فورد از اعضای ارشد موسسه که در زمینه تحولات شام و شمال افریقا کار میکند بر این باور است که «در پشت درهای بسته، دیپلماسی آمریکا ممکن است حمله زمینی اسرائیل را به تاخیر انداخته باشد، اما "دیپلماسی آرام" موجب امنیت غیر نظامیان فلسطینی در سایه حملات هوایی بی امان که اکثر سیستم مراقبتهای بهداشتی در غزه را ویران کرده است، نمیشود. اندیشمندان و رهبران منطقه و جهان حتی ملک عبدالله از اردن متحد نزدیک ایالت متحده به استانداردهای دوگانه آمریکا حمله میکنند. این موضوع توانایی ما را برای جلب حمایت در خصوص اهداف دیگر به ویژه در اوکراین و انجام عملیاتهای بشردوستانه در مکانهایی مانند سوریه و افغانستان کاهش میدهد بنابراین دولت بایدن باید انتخاب کند یا حمایت مادی و عمومی بی قید و شرط از کاری که اسرائیل انجام میدهد یا شروع به اعمال قوانین آمریکا در مورد استفاده از سلاحهای ارسال شده به کشورهای خارجی مانند اسرائیل را در دستور کار قرار دهد.»
صلح پایدار
طرح فلسفی "صلح پایدار" لیبرالیسم که از آثارایمانوئل کانت بوده و بارها در پرتو نقد قرار گرفته است، در سال ۱۹۷۵ درباره جنبههای بنیادی جنگ و صلح در نظام بین الملل و چگونگی برقراری صلح پایدار میان دولتها مطرح شد و در واقع یکی از طرحهایی است که بر پایه انسان محوری محض در عصر مدرنیته پا به عرصه سیاست گذاشت. جو بایدن که پیش از طوفان الاقصی برای حصول راه حل دیپلماتیک در پی برقراری صلح پایدار در روابط روسیه و اوکراین بود، پس از آن نیز به دنبال برقراری صلح پایدار با از بین بردن موجودیت فلسطینیها بوده است. جرالد فاایرشتاین با عنوان کردن این که «باید روشن شود واشنگتن برای چندین دهه در انجام مسئولیتهای خود شکست خورده است»، در مورد صلح پایدار بر این نظر است که «ایالت متحده باید برای رهبری اسرائیل روشن سازد که حق اسرائیل برای دفاع از خود یک چک سفید برای انجام هرگونه عملیات نظامی که ممکن است پیامدهای غیر نظامی در آن نادیده گرفته شود نیست و اینکه بعید است ریشه کن کردن حماس هدفی قابل دستیابی با هزینه قابل قبول باشد. همچنین اتفاق هفت اکتبر این واقعیت را نیز آشکار کرد که دستیابی به توافقنامه "صلح پایدار" بین اسرائیلیها و فلسطینیها دیگر نمیتواند بیشتر از این به تعویق بیفتد. در این راستا واقعیتهای اساسی خاصی وجود دارد که باید در رویکرد بلند مدت مناقشه اسرائیل و فلسطین گنجانده شود.»
۱۴ /۱۰/ ۴۰۲